۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۱, شنبه

این فیلم را دوباره ببینید

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۱, شنبه
خیلی ها رو می شناسم که برای این که از قافله هنری دوستاشون جا نمونن , خیلی از فیلم ها رو با سرعت 4X می بینن ! تا اگه جائی درباره این فیلم بحث شد یه سری تکون بدن و با لبخند به طرف بفهمونن که این رو فیلم رو دیدن ! اگه هم طرف گیر بده که یه کم درباره این فیلم صحبت کن , یه چند ثانیه به دوردست خیره میشن یا سعی می کنن چند قطره اشک به چشماشون بیارن یا اگه سیگاری هستن یه پک عمیق به سیگار بزنن و بگن نمی تونم هیچی درباره این فیلم بگم !!
خیلی ها با همین دید به فیلم "قهوه و سیگار " نگاه کردن .حق هم دارن ! توی جامعه مصرفی آمریکا و وجود غولی به نام "هالیوود " در سینما ,امثال "جیم جارموش" که مستقل فیلم میسازن , خیلی کمه و نمی خوان هیچ فیلمی از این کارگردان رو از دست بدن ولو با سرعت 4X ! اما این فیلم  سیاه و سفید و اپیزودیک  بر عکس ظاهر سرد و خسته کننده اس, حرف های زیادی واسه گفتن داره و اصلا درباره قهوه و سیگار نیست ! هرچند که تمام هنرپیشه ها حداقل چند جمله راجع به قهوه و سیگار حرف می زنن و مدام مشغول دود کردن سیگار و خوردن قهوه هستند!حتی با این که تقریبا تمام لوکیشن های اپیزودها توی کافه اتفاق می افته , موضوع فیلم درباره کافه نشینی هم نیست !
به نظر من زندگی از  مجموعه لحظات کوتاهی تشکیل شده که اون لحظه ها لزوما دراماتیک و پرماجرائی نیستند. این لحظه ها در خاطر ما نمی مونن و به راحتی فراموش میشن . لحظاتی به ظاهر بی اهمیت که در اصل بخش زیاذی از زمان عمر ما رو تشکیل می دهند .هدف فیلم به تصویر کشیدن همین لحظه های زندگی روزانه آدم هاست .  شاید جارموش هم سنگ قبر "یاشو جیرو ازو"-کارگردان شهیر ژاپنی – رو خونده باشه : "خلائی در لا به لای چیزها وجود دارد" ! "جارموش" به بهترین شکل این خلاء رو در این فیلم به دام انداخته و تصویر کرده. اپیزودها درباره آدم هائیه که به کافه می رن تا قهوه ای بخورند , سیگاری دود کنند و در عین حال در ارتباط برقرار کردن با هم مشکل دارند . تقریبا تو تمام اپیزودها نقش چهار خونه سیاه و سفید وجود داره گاهی به عنوان طرح رومیزی و گاهی به عنوان طرح دیوار .
اپیزودهای فیلم طی یک دوره هفده ساله ساخته شده اند و اپیزود سوم –همونی که در رستورانی در کالیفرنیا اتفاق می افته – برنده نخل طلای فیلم کوتاه جشنواره "کن"شد . عشاق سینه چاک "تام ویتس" هم می تونن با دیدن فیلم قضاوت کنن که آیا بازیگری "تام ویتس" هم به محشری موسیقی اش هست یا نه ؟
"قهوه و سیگار Coffee & Cigarettes
نویسنده و کارگردان : جیم جارموش
بازیگران : روبرتو بنینی – کیت بلانشیت – تام ویتس – استیون رایت – بیل مورای و ...
95 دقیقه – سیاه و سفید – محصول 2003
لینک IMDB فیلم"
پ.ن :هیچ وقت در ک نکردم بعد از اون پایان دراماتیک اپیزود پایانی -که شما رو مجبور به پیداکردن دستمال کاغذی می کنه - اون آهنگ ریتمیک روی تیتراژ از کجا پیداش میشه ؟!! تمام حس صحنه رو به گند میکشه! یعنی "جارموش" هم می خواسته بگه که شما هم مثله کاری که در زندگی می کنین این لحظه های فیلم رو جدی نگیرین  ؟؟

11 comments:

ايرن گفت...

چند سال پيش اين فيلمو ديدم و هيچي ازش يادم نيست جز همون صحنه هاي محو سياه و سفيد!
جارموش كارگردان مورد علاقه ي منه!من عاشق نگاه بي قيد و بندش به زندگي ام!
جارموش همون طوري فيلم مي سازه كه پل استر كتاب مي نويسه!

ايرن گفت...

iren.asgari@gmail.com
ممنون ميشم اون تبليغا رو برام بفرستي!

زکریا گفت...

اوکی . حتما:)
پل آستر دوست داشتنی . من اول از ایم مرد متنفر بودم . اما حالا عاشقشم . دلیلش رو حتما توی یه پست توضیح می دم

هولدن گفت...

حس نزدیکی به کارکترهای فیلم دارم
آدم معمولی که فقط زمان براش می گذره و روزهای گذشته یادش نمی مونه و نمی خواد هم که بمونه
اینه معنی یه روزمرگی !!

بی تا گفت...

من از کامنتی که واسه روسپیگری گذاشتی خیلی خوشم اومد!! آهای مرد باش و بگو...

somaye گفت...

سلااام

1. شبهای روشن : شاهکار بود، یادمه وقتی فیلم تموم شد از روی صندلیم نمی توانستم بلند شوم و تا روزها منگ صحنه های فیلم بودم . فیلمی تلخ ، واقعی و بی نظیر ... خلاصه اینکه یکی از فیلمهای محبوب من هم هست + نفسِ عمیق که اون هم عجیب تاثیر گذار بود.
2.ائل بگم یکی از کارگردانها محبوبم جیم جارموشه و فیلماشو خیلی با دقت و وسواس دنبال می کنم . معرکه است این کارگردان ...عاشقِ تام ویتسم با اون صدای معرکه خشدارش و عاشق این فیلمشم به خاطر اپیزودهای غیر تکراری و تکان دهنده اش که در عین سادگی پر از حرف بودند ، با اینکه دیالوگها کوتاه و کم بود...
3. از اکران فیلم هیچ چه خبر ؟
از پانته آ بهرام عزیز چی ؟
4. وبلاگم تو ورد پرس فیلتر شد ...فعلا با همین ادامه میدم تا ببینم بعدش چی میشه .
روز خوش

SOMAYEH گفت...

یک هم اتاقی داشتم اونم خوره فیلم بود ولی نوعِ فیلمای اون با نوعِ فیلمای من از زمین تا اسمون فرق می کرد ...مثلا اون فیلما و سریاللای کره ای رو می خورد و من بالا می آوردم !
عادت زشتی هم که داشت همین بود که فیلمو کامل نگاه نمی کرد همه رو 4ایکس نگاه می کرد . بعدم واست داستانو تعریف می کرد به نوعی فاتحه فیلمو می خوند و لذت دیدنشو از بین می برد ...زمانهایی که میدیدم اون داره فیلم نگاه می کنه من خودم گم و گور می کردم تا با دین این فجایع آزرده خاطر نشم!!!
:دی

عینک گفت...

دوستش دارم هر چقدرم دلت می خواد سوال بپرس ;)

یلدا گفت...

چقدر وسوسه ام کردی. تو این شب سخت . تو این هفته ی شلوغ. به خدا قسم اگر این فیلم و نبینم دیوانه می شم. مخصوصا وقتی اسم روبرتو بنینی و دیدم. وای من عاشق این بازیگرم. عاشق بازیش تو زندگی زیباست.

ايوب گفت...

سلام
بسيار خجسته و مسرور شدم از خواندن وبلگ شما

زکریا گفت...

به سمیه : چند تا عکس اختصاصی از پانته آ دارم وقتی که اومد همدان . میلت رو بده تا واست بفرستم . یه پست خوب هم درباره فیلم هیچ دارم واسه پس فردا

ارسال یک نظر

لطفا پیغام های خارج از بحث پست رو به این آدرس ها بفرستین :
زکریا kaboe.tanha@gmail.com

معتادان دیازپام ده

جستجو در دیآزپام 10

دیآزپام خورندگان امروز