۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه

این کلمه شش حرفی لعنتی

۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۹, یکشنبه
بخش زیادی از عمر ما انسان ها به انتظار می گذرد . بچه که هستیم تمام سال کشدار تحصیلی را به انتظار بعدازظهرهای رنگی و طولانی تابستان تحمل می کنیم . جوان که می شویم و اولین چشمان سیاهی که داغمان می کند را تجربه می کنیم کارمان تمام است وباقی عمر , در تمام دوستی ها و روابط و ازدواج هایمان منتظریم که آن لحظه جادوئی نخستین تکرار شود که نمی شود!
 ا ن ت ظ ا ر . ا ن ت ظ ا ر
انتظاری که "حلاج" را آواره بیابان کرد و "سهروردی" را به زندان کشید و "عین القضات" را به میان بوریا و نفت و آتش . انتظار " حافظ " برای شاخ نباتش که بخاطرش آن همه شیرینی در کلام ریخته بود , انتظار " سعدی " برای کسی که به خاطرش در غزل هایش جادو ریخته بود, انتظار " مولانا " برای محبوبش شمس, انتظار " هدایت " برای آن زن اثیری , انتظار " شریعتی " برای پروفسور شاندلی که آن همه از او نقل قول کرده بود, انتظار مصریان باستان برای پیوستن به "کا ", انتظار بودائیان برای "نیروانا " ,انتظار مسیحیان برای ظهور "مسیح" , انتظار زرتشت برای "سوشیانت " , ,انتظار مسلمانان برای ظهور "مصلح" , انتظار "بکت " برای گودو ,انتظار "شهریار " برای معشوق بی وفایش , انتظار سیاوش و شاه رخ برای رهایی از زیستن در کله ی تباه شده یک اسب , انتظار "فروغ" وقتی غریبانه می سراید : من خواب دیده ام کسی می آید / کسی دیگر / کسی که مثل هیچ کس نیست .
اما از بین این همه انتظار بزرگ "جورج و لنی " فقط در زندگی یک انتظار دارند : دست کشیدن از خر حمال هایی که در مزارع دیگران انجام می دهند و داشتن پنج هکتار زمین با چند تا باغ و یه مزرعه یونجه و کلی خرگوش . کلی خرگوش که "لنی " تا دلش می خواد نازشون کنه و بهشون غذا بده . مزرعه ای که فقط مال خودشون باشه .فکر می کنید بهش میرسن ؟
" موش ها و آدم ها Of Mice & Men   
نوشته : جان اشتاین بک      John Stienbeck
ترجمه سروش حبیبی
142 صفحه جیبی – نشر ماهی "
.

21 comments:

نگار گفت...

خیلی قشنگ نوشتی.انتظار!

SOMAYEH گفت...

سلااام
ممنونم بابت عکساا

somaye گفت...

مرسی مرسی بابت عکسا ...مرسی مرسی مرسی بازم مرسی ...دانلود شن منم ببینم این اعجوبه سینمای ایرانو

علامت سوال گفت...

بالاخره اپ کردی...قشنگ نوشتی
چیزی که منتظرشی هیچ وقت زندگیتو عوض نمیکنه ولی انتظار...انتظار هم داغون می کنه هم امید می ده.شمشیر دو لبه.

SOMAYEH گفت...

انتظار چیزِ مزخرفی است . ولی همین چیزِ مزخرف هیجان انگیزترین چیزهاست!

نعیمه گفت...

یادم نیست این کتاب رو کی خوندم.
حتی یادم نیست کی اونو به امانت برد و دیگه نیاورد.
ولی یادمه که همیشه خدا از انتظار نفرت داشتم.
همیشه.

باران گفت...

انتظاری که فکر کنی یه جایی یه روزی به پایان میرسه شیرینه ، اما امان از انتظاری که امید چاشنی اش نباشد !!

ايرن گفت...

انتظار؟انتظار؟نمي دونم زكريا!نمي دونم انتظار كشيدن خوبه؟دارم بهش فكر مي كنم!
موش ها و آدم ها رو خوندم!شاهكاره!

ايرن گفت...

من که کلی دفاع کردم!من که میگم جزو اولین فیلمای روشن فکریه ایرانه!ولی قبول کن که خیلی جاهاش هم مشکل داره و به نظر من تا حد زیادی مدیون فیلم نامه ی اقتباسیش از داستان محشر داستا یوسکیه!منم این فیلم رو خیلی دوست دارم البته مقدار زیادیش فقط به خاطر بازی استادانه ی مهدی احمدی!

ايوب گفت...

پسر معركه مي نوسي
ولي اين انتظار انگار جزئي از اين زندگي است تمامي نداره ولي براي من كه نفرت انگيزه واقعا نفرت انگيزه

حماقت نکن گفت...

بنده هم انتظار می کشم پول دستم بیاد برم این در جست و جوی زمان از دست رفته روهم بخرم . به تمام دوستانی هم که منتظر انتظاراتی از نوع من هستند و میخوان موش ها و آدمهارو بخونن پیشنهاد می کنم به جای نشر ماهی که مجموعه داستانهای کافکا رو از پارسال 4000 تومن گرون کرده یه سر به دست و دوم فروش های انقلاب بزنن .

شیما گفت...

منم از وست لایف خوشم نمیاد. یعنی وقتی 14 ..15 ساله بودم خوشم میومد ازشون. ولی هر چی بیشتر وارد موسیقی شدم از متال و راک خوشم اومد . بعضی وقتا هم پاپ گوش میدم.

من اگه شروع کنم به صحبت درباره ی موسیقی حالا حالا ها تموم نمی کنم. :دی

ناشناس گفت...

بند اول نوشته ت بيشتر به دلم نشست.
راستش يه ساله قصد كردم خوشه هاى خشم رو بخونم! اينم پيشنهاد خوبيه، خواهم خواند

شاه رخ گفت...

مي تونستي به انتظار رويا براي امير هم اشاره كني توي اون چهار شب و انتظار استاد براي رويا توي اون دقايق مرگبار رستوران!!!!
سلام
از اشتاين بك چيزي نخوندم ولي مشتاقم بخونم
قعلا كه مي دوني درگير چه شاهكاريم

شاه رخ گفت...

زكريا جان
عزيز دلم
گاف با ضعف فرق داره
توي سينماي هاليوود هم كه خداي تكنولوژي و تكنيكه گاف هست اما اون مثال كه من زدم گاف نبود ضعف تكنيكي بود مثل ضعف بازيگري فيلم كه البته مي شه در كنارش به كارگرداني خوب و موسيقي عالي فيلم هم اشاره كرد

شاه رخ گفت...

در مورد شاعرانه بودن فيلم :
ببين شاعرانگي فيلم رو بگير بذارش روي ميز يه كم آب پياز بريز روش بعد كم كم بهش گرما بده كه خطوطش در بياد ببين از توش مولوي در مياد و سعدي و خيام و شاملو و فروغ و گروس و بيژن نجدي يا فريدون مشيري و مهدي سهيلي و خيلياي ديگه كه تو بهتر از من مي شناسي؟
دقت كن دربارهي شعرهايي كه خونده ميشه حرف نمي زنم كه اون هم به جاي خود چجاي بخث داره درمورد شاعرانگي فيلم حرف مي زنم
سينماي شاعرانه كم نديديم زكريا جان مثال بزنم ؟ مي ترسم خجالت بكشي!
راستي گفتم سينماي شاعرانه ببين از ژان ويگو چيزي گير مياري ببينيم حالشو ببريم؟

شاه رخ گفت...

دقيقا بر عكس، فكر مي كنم يه چيزي نشون مي ده كه خيلي دم دستيه : تهران پر از خونه خالياييه كه صاحباشون انواع بيماري هاي رواني رو دارن و عاشق اينن كه يكيو اون توو بچلونن

شاه رخ گفت...

همونطوري كه در مورد پوستر ويسكونتي موافقي در مورد بقيه هم كم كم موافق مي شي
(و قانون مره)

شاه رخ گفت...

در هر صورت برات آرزوي موفقيت مي كنم توي امتحان ارشد و براي خودم هم

شاه رخ گفت...

پا روي دمم نذار زكريا
داري تك تك همه رو از ممي قاپي لعنتي با اون قد بلند و قيافه دختركشت داره ازت بدم مياد

افسانه سیزیف گفت...

انتظار ... انگاری چیزیه که همه ازش مینالند ولی‌ یه جورایی همیشه ما رو شکار می‌کنه ... انتظار مهدی موعود، انتظار مسیح، انتظار سوشیانت در زرتشت .. حتا رابطه‌های " راه دور" که انتظار بهشون معنی‌ میده ... کلا از انتظار فراری‌ام ..

ارسال یک نظر

لطفا پیغام های خارج از بحث پست رو به این آدرس ها بفرستین :
زکریا kaboe.tanha@gmail.com

معتادان دیازپام ده

جستجو در دیآزپام 10

دیآزپام خورندگان امروز