تا الان فکر می کردم ناآرام ترین آدم روی زمین, اودیف فضانورد اهل روسه . چون طی سه بار مسافرتش به فضا جمعا 748 روز تو فضا بوده و به همین خاطر همیشه 0.02 ثانیه از بقیه آدم های رو زمین جوان تره !! نا آرام از این نظر که تا آخر عمرش توی یه تردید کشنده اس که آیا این کار به نفعش میشه یا نه ! مثلا گلوله ای که قرار بوده در آینده به صورتش برخورد کنه حالا از کنار گوشش می گذره یا برعکس ؟!
اما شاید شما هم مثله من بعد خوندن این پست نظرتون عوض بشه که هممون می تونیم دچار یه تردید و بی ثباتی خاص بشیم . ماجرا از این قراره که دانشمندان فیزیک کوانتوم جدید کشف کردن که الکترون سازنده در مسیر حرکتش در بسیاری از مواقع بر سر یک دو راهی قرار می گیره و در انتخاب هر یک از این دو راه کاملا آزاده و الکترون از طریق روشی که هنوز اونو کشف نکردن در کسری از ثانیه یکی از این دوراه رو انتخاب می کنه و به حرکتش ادامه میده ! نکته جالب و غم انگیز ماجرا اینه که جهان در هر دو حالت ادامه پیدا می کنه در حالیکه الکترون شما از طریق انتخاب مرموزش شما رو در جهان انتخابی خودش قرارداده !!
مثلا ممکنه شما در جهان دیگرتون قرار بوده یه قاچاقچی مواد مخدر در مرز مکزیک و آمریکا باشین یا رئیس جمهور یک کشور آفریقایی یا یکی از رهبران جدائی طلبان تبت یا یه Stripteaser حرفه ای در یک کافه پاریسی !!
حالا کیه که کنجکاو نشه واسه فهمیدن این که غیر از اینی که هست , چی می تونسته باشه ؟!! کاش حق این انتخاب رو به خودمون میدادن یا اجازه می دادن که هر وقت خواستیم از انتخاب دیگرمون استفاده کنیم ! اصلا از کجا معلوم که انتخاب دیگه مون انتخاب بهتریه ؟؟ کی حاضره ریسک کنه ؟؟ راستی تا حالا چندبار فکر کردین همزادتون رو دیدین ؟؟
حالا تلخی این جمله ای که "رومن گاری "در کتاب "زندگی در پیش رو" از قول پدر "مومو" رو میگه بیش تر حس می کنم : من از هیچ چیز مطمئن نیستم . ما به دنیا نیومدیم که اطمینان داشته باشیم !
پ.ن : عنوان پست رو از یکی از داستان های این دوست عزیزم انتخاب کردم .
.
10 comments:
salam
zakhary jan
bloget ghashange...mesle hamishe...ie theory ro ke man hamishe daram...zaman hamishe hame chiz ro hal mikone....ie roz hamin electorn ke tasmim grefte rahi ro entekhab kone....ma ro be jaie miresone ke masiri ro paida konim ke be entekhab dige beresim....didi??...hame chiz hal mishe...
پسر دارم با نوشته هات حال مي كنم
ايول
يه غلط املايي هم داري "مثله من" چيه؟ "مثل من" درسته
سلام
به الکترون ها حسودیم شد ما که آزادی و زندگی هامون به گا رفته!
مردي گفتن زني گفتن
چرا نمي خواي قبول كني
چرا مقاومت مي كني
م م م م دارم به این فکر میکنم که مگه انتخاب خودمون نیست ؟ من یادمه انتخاب کردم
من دوست داشتم یه خواننده اپرا می شدم توی چک
از دوست ناشناسم تشکر می کنم :)
بابا خودتونو معرفی کنید !!
ما گلچین و تقدیر و تصادفیم، استوای بود و نبود، برادر
این خیلی نظر نیست فقط می خواستم بگم "زندگی در پیش رو" کتاب خیلی خوبیه. دوستش دارم. لااقل وقت هایی که خیلی کسل بودم یادم مینداخت که همه اینا میگذره. ولی واقعاً مگه برای زندگی چقدر وقت هست که درگیر فکر اینکه اگه کس دیگری بودیم چی می شدیم باشیم؟ من سعی می کنم با شرایطی که دارم اونی باشم که دوست دارم باشم. بقیه اش به اون الکترون کذا مربوطه. گذشته و راهی که تا اینجا مارو رسونده تموم شده است، دیگه لازم نیست فکر کرد آیا خروجی دیگری هم بوده یا نه؟ زندگی که دنده عقب نداره! (چقدر حرف زدم!)
من دوست دارم همون خرسه پانداهه باشم... یادته که!.... همینطور دوست دارم سو.تی.ن دوست دختر سابقم باشم که ببینم سلیقش بهتر شده با همچنان همون کچل های حرومزاده بی شرف! رو انتخاب میکنه!!
ارسال یک نظر
لطفا پیغام های خارج از بحث پست رو به این آدرس ها بفرستین :
زکریا kaboe.tanha@gmail.com