۱۳۸۹ فروردین ۲۶, پنجشنبه

اگر هنوز ازدواج نکرده اید این پست را بخوانید

۱۳۸۹ فروردین ۲۶, پنجشنبه

یادمه که هیچ وقت از کتاب های موفقیت خوشم نیومده ! کتاب هایی که ادعا می کنن شما را می تونن شاد کنند , تو تجارت موفقتون کنن یا شما رو در عشق و  دوست یابی و ازدواج و این جور مزخرفات کمک می کنن ! دلیلیش هم این بوده که  این کتاب ها – که اکثرا ترجمه هستند - فرمول هایی ارائه میدن که – در خوشبینانه ترین حالت – به درد جوامع خودشون می خوره و واسه جامعه ما با شرایط خاص و گندی که داره قابل اجرا نیست .
تصویری که از "اکتاویو پاز" داریم , تصویر یه شاعر خوب از آمریکای لاتینه که همیشه سیاست هم جزء ثابت زندگی اش بوده . حالا این آقای "پاز" کتابی نوشته به اسم "دیالکتیک تنهایی " که در اون در مورد جنبه های تازه  و در عین حال وحشتناکی از تنهایی , عشق و ازدواج صحبت کرده . فکر کنم شاعرها تنهایی و عشق رو بهتر می فهمن چون تعاریفی که از این ها در طول کتاب می خونید تکان دهنده اس !  فضای اجتماعی مکزیک هم به فضای ایران خودمون نزدیکه به همین دلیل مطمئنم  به همون اندازه که کتاب بر مخاطب مکزیکی زبان تاثیر میذاره – که به طرز عجیبی گذاشت . چون زمان چاپ این مقاله 1950 بوده – رو ماها ایرانی ها هم میذاره .
صفحات کم کتاب و ترجمه خوب "خشایار دیهیمی" عزیز باعث شده که بتونید کتاب رو تا آخر یه نفس خوند .

"انسان یگانه موجودی است که می داند تنهاست و یگانه موجودی است که در پی یافتن دیگری است ... آن گاه که انسان از خویشتن آگاه می شود , از نبود آن دیگری یعنی از تنهایی اش هم آگاه می شود "

"در دنیای ما عشق تجربه ای  تقریبا دست نیافتنی است . همه چیز علیه عشق است : اخلاقیات , طبقات , قوانین , نژادها و حتی خود عشاق !...زن هرگز زنانگی اش را بروز نمی دهد زیرا همواره تصویری را از خود نشان می دهد که خانواده اش , طبقه اش , مدرسه اش , دوستانش , مذهبش و عاشقش به او تحمیل کرده اند ! "

تفاوت قابل ستایش این کتاب با کارهای مشابه اش اینه سعی کرده  علت این معضل رو در مردان هم پیدا کنه و فقط زن ها رو مظلوم و مجبور ندونسته :

"{مرد نیز از انتخاب آزاد عشق بازداشته می شود } او زمانی که بچه است , زنانگی را در مادر یا خواهرانش کشف می کند و پس از آن عشق با مناهی یکی می شود . وحشت و جاذبه زنای با محارم , عشق جسمانی ما را مشروط می کند . هم چنین زندگی نوین ,خواهش های نفسانی ما را به افراط نزدیک می کند و در همان حال {این} خواهش ها را با انواع منع ها عقیم می گذارد : منع های اخلاقی , اجتماعی و حتی بهداشتی ! ما {مردان} باید عمیق ترین محبت هایمان را با تصویری که رده اجتماعی ما در زن می پسندد , منطبق کنیم و چون از انتخاب آزاد بازداشته می شویم زنی را از میان آنها {طبقه اجتماعی خود}مناسب است به همسرس انتخاب می کنیم ! هرگز هم اقرار نمی کنیم که با زنی ازدواج کرده ایم که عاشقش نیستیم !! "

"جامعه عشق را با ازدواج یکی می کند . هر گونه عدول از این قاعده مجازات دارد و شدت مجازات بستگی به {شرایط} زمان و مکان دارد...جامعه باید بپذیرد که ازدواج تحقق والای عشق نیست بلکه شکلی حقوقی , اجتماعی و اقتصادی است که اهداف آن با اهداف عشق متغیر است ... و عشق به همین دلیل عملی ضد اجتماعی تلقی می شود "

دیالکتیک تنهایی
نوشته : اوکتاویو پاز
ترجمه : خشایار دیهیمی
نشر : لوح فکر
50 صفحه قطع جیبی

پ.ن 1 : "آنتونی رابینز " – معروف ترین نویسنده کتاب های موفقیت و ازدواج – تا الان دو بار تجربه طلاق داره !!
پ.ن 2 :جمله کلیدی رمان "عشق سال های وبا " مارکز رو به خاطر دارید ؟ اون جایی که "فلورنتینو آریزا " میگه که : " یک نفر می تواند در آن واحد عاشق چند نفر باشد , همان غم و اندوه را با تک تک شان احساس بکند و به هیچ یک از آن ها خیانت و بی وفایی نکند " جغرافیتون هم که خوبه ؟ آرژانتین و مکزیک  هم خیلی دور نیستن از هم !
پ.ن 3 : بعد خوندن کتاب خیلی ناراحت و دپرس نشید ! فقط شما این حس رو ندارید !!
.

8 comments:

Hasti.N گفت...

به نظر میاد ارزش خوندن رو داره. نمیدونم البته مکزیک چقدر به ایران شبیه، هیچ وقت مکزیک نبودم اما یکی‌ از آرزو هم سفر به مکزیک بوده. با اکتویا پاز هم زیاد حال نمیکنم شاید چون نمیفهممش. با اینحال این کتابش رو که خیلی‌ درست توصیف کردی.

EM گفت...

مخمملباف با این فیلم عشق من قرمزته! (س.ک.س و فلسفه) همین جمله ی مارکز رو تکرار کرده ...زیادی روشنفکری یه ! زیر سیکل پلیز! بعله عشق چیز خوبیه اگه یه کم مدتشو زیادتر کنن و اینقدر بهش آب نبندن! البته حرفها همیشه تاکید می کنم همیشه زیبا و تاثیرگذار ازآب درمیان...

فليپه مونترو گفت...

اولا در اسرع وقت بهم برسونش كه شديدا محتاجشم
دوم اينكه با پي نوشتات خيلي حال كردم
دمت گرم

نجوا گفت...

ممنون از معرفی کتاب، شاید اگه فرصتی شه بخونم ش حتماً.

نجوا گفت...

بعد اینکه از جلیل صفربیگی ازم پرسیده بودید، جواب رو پایین کامنت تون دادم، اینجا هم اشاره میکنم.
خب بله تا حدی میشناسم شون، شعرهاشون رو دوست دارم.
لینک شعر جناب صفربیگی اینه: http://varan.blogfa.com/post-140.aspx
شعر مورچه کارگر هم این بود:
http://pemiphilo.blogspot.com/2010/04/91.html
درسته؟
شعر جلیل برعکسِ شعر ایشون نبود بلکه در قالب زنبور آورده شده بود و جوری دیگر، البته با یک مفهموم تقریبا!

نجوا گفت...

خوشحال شدم که با آشنایان نزدیک ایشون آشنا شدیم :)
سلام برسونید خدمتشون، هرچند نمیشناسنمون ;)

farzanh گفت...

salam zakaria jan.mer30 az gharar dadn matnhai ba ghalamh zibaton meslah hamish.chera kh man ham dar in forsat estefadh ziadi mibarm .
baz ham manon
farzanh

nana گفت...

salam azizam
merc be khatere postaye alit
ali boodan montazere pmet hastam
merccccccccccc

ارسال یک نظر

لطفا پیغام های خارج از بحث پست رو به این آدرس ها بفرستین :
زکریا kaboe.tanha@gmail.com

معتادان دیازپام ده

جستجو در دیآزپام 10

دیآزپام خورندگان امروز